تبلیغات محیطی و ده تکنیک دانستنی!
تبلیغات محیطی موفق تنها به دنبال معرفی و فروش محصولاتشان نیستند بلکه تلاش آنها بر این است که تا حد امکان مصرفکنندگان را به سبک زندگی خاص ترغیب کنند. هنگامیکه تبلیغات محیطی یک برند ذهنیات ما را تغییر میدهد و پا را فراتر از صرفاً ارائه اطلاعات می گذارد، درک ما از آن برند تغییر میکند. تا حدی که حتی از نظر احساسی نیز با آن برند درگیر میشویم. تأثیر مثبت تبلیغات محیطی وابستگی ما را به برند عمیق میسازد که این وابستگی منجر به تبدیل ما به مشتری وفادار می شود. ممکن است حتی آن تبلیغات محیطی را به افراد خانواده و دوستانمان نیز معرفی میکنیم.
با توجه به اینکه مشتریان غالباً تحت تأثیر احساساتشان اقدام به خرید می کنند، بنابراین تمام سعی تبلیغات محیطی چه بهصورت معمول یا دیجیتال، بر این است که با استفاده از تکنیکهای خاص تا میتوانند احساسات مشتریان را تحریک و آنها را تحت تأثیر قرار دهند. به همین دلیل برندهای معروف و بزرگ از طریق تبلیغات محیطی نهتنها محصولات را به مشتریان معرفی و عرضه میکنند بلکه تا حد امکان سعی میکنند از طریق احساسات آنها وارد شده و آنها را وادار به یک سری تصمیمگیریها نمایند.
در این مقاله برخی از متداولترین تکنیکها در تبلیغات محیطی برای تحت تأثیر قرار دادن احساسات مخاطبان و تغییر سبک زندگی آنها عنوان میگردد.
تبلیغات محیطی و جادوی رنگهای دیدنی؛
رنگ یکی از عناصر قوی در تبلیغات محیطی است چراکه رنگها میتوانند حال و هوای ما را در خرید کردن تحت تأثیر قرار دهند. انتخاب رنگ درست در پروژههای تبلیغات محیطی نقش بسیار مهمی در موفقیت کمپینهای تبلیغاتی دارد.
انتخاب رنگ مناسب نیاز به درک و شناخت روانشناسی رنگها، تأثیرات هر رنگ و هر سایه در طراحی گرافیک دارد. با این وجود هیچ اصل ایده آل مشخص و ثابتی در نحوه قرارگیری رنگها و طرحبندی، برای مخاطبان عام یک برند یا حتی یک گروه اجتماعی خاص وجود ندارد. ولی آنچه همگان بر آن توافق دارند و مطالعات علمی نیز آن را اثبات کرده است این است که رنگها بر فرایند تصمیمگیری مشتریان برای خرید یک محصول مؤثرند.
تبلیغات محیطی، پوسترهای تبلیغاتی، بیلبوردها از رنگها برای جلب توجه مخاطبان استفاده میکنند. رنگهای مختلف احساسات مختلفی در بینندگان برمیانگیزند.
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه بهتر است درباره روان شناسی رنگها در تبلیغات و مارکتینگ مطالعه نمائید.
به عنوان مثال در تبلیغات فوق استفاده از رنگهای قرمز و زرد بی دلیل نیست. درحالیکه قرمز حس هیجان را القاء میکند (و حتی میتواند ضربان قلب شما را بالا ببرد) زرد حس خوشحالی، امیدواری و مثبت اندیشی را القاء میکند.
تبلیغات محیطی و تکرار تمام مکررات؛
تکرار یکی از تکنیکهای تبلیغات محیطی است که بهمنظور جا انداختن برند یا محصول در ذهن بینندگان بکار میرود. تکرار با وجودیکه حس آشنایی و نزدیکی به برند را در ذهن بینندگان ایجاد میکند ولی میتواند باعث خستگی آنها نیز شود. ممکن است تکرار یک تبلیغ آنقدر باعث دلزدگی مخاطبان شود که بهمحض مشاهده از آن روی برگردانند و کلاً بیاعتنا از کنار آن بگذرند.
تکرار، هنگامی در تبلیغات محیطی مؤثر و مفید است که حد و اندازهای در تکرار رعایت شود. تکرار بیش از حد ممکن است در استراتژی تبلیغاتی یک برند، نهتنها مثمر ثمر نباشد بلکه برخلاف آن عمل کند. با استفاده مکرر از تصاویری همانند یک لوگو، تبلیغکنندگان میتوانند حس انس گرفتن و آشنایی با محصول و برند را در مخاطبان ایجاد کنند.
تکرار تکنیکی قدرتمند در تبلیغات محیطی است چرا که روشی خوب در آگاه سازی مشتریان از وجود آن برند است. ولی در استفاده از این تکنیک باید محتاط بود چرا که در غیر این صورت ممکن است مشتریان بهمحض برخورد کردن به تبلیغ مذکور در رسانههایی همانند اینترنت یا تلویزیون بی اعتنا از آن بگذرند.
برای استفاده از قدرت تکرار در اثرگذاری تبلیغات، باید این تکرارها با دقت برنامهریزی شوند و بهاندازه و حجم معینی ارائه شوند. بهترین زمان را برای تحت تأثیر قرار دادن احساسات مخاطبان از طریق تکرار تبلیغ محیطی مورد نظرتان را بیابید.
نکته: بهجای ارائه دادن یک تبلیغ محیطی یکسان، میتوانید حداقل سه تبلیغ محیطی بسازید و آنها را با توجه به مخاطبین هدفتان در فواصل زمانی معین ارائه دهید.
تبلیغات محیطی و آن نگاه کاشف مجذوب؛
یکی دیگر از روشهای قدرتمند تکنیک القاء نگاه خیره و مستقیم در تبلیغات محیطی است. این تکنیک یکی از مهارت آمیزترین تکنیکها است چرا که شخصیت اصلی که از او در تبلیغ استفاده میشود خود باید به پیام تبلیغاتی آن تبلیغ محیطی کاملاً اعتقاد و اطمینان داشته باشد. دراینباره باید به تجربیات تبلیغات کنندگانی که از شخصیتهای معروف و برجسته در تبلیغات محیطی یا محصولشان استفاده میکنند رجوع کرد.
از طرف دیگر نگاه خیره مستقیم یک شخصیت برجسته و شناختهشده، طوفانی در تبلیغات محیطی ایجاد میکند. تنها کافی است به محبوبیت شگفتانگیز شخصیتهایی همانند رایان گاسلینگ در برخی تبلیغات، که با نگاه خیره مستقیم به مخاطبان خیره میشوند، نگاهی بیندازید.
در زندگی واقعی نیز نگاه خیره نقش برجسته ای در روابط و تعاملات اجتماعی و ارتباطات بازی میکند. خیره نگاه کردن به یک نفر دلالت بر حس تقاضا یا درخواست همچنین انتظار یک جواب یا واکنش دارد.
تبلیغات محیطی و تداعی مفاهیم خواستنی؛
یکی دیگر از تکنیکهای قدرتمندی که از قدیمالایام در تبلیغات محیطی استفادهشده است، استفاده از مفهوم تداعی معانی است. هر زمان ما تصویری میبینیم که در آن یک فرد یا یک عده اوقات خوشی دارند بهصورت ناخوداگاه حس خوشایند حاکم بر فضای آن تصویر را مرتبط با محصول مورد استفاده آنها میبینیم.
بهعنوانمثال به تبلیغ فوق نگاه کنید. تقریباً بهصورت ناخودآگاه چهره شناختهشده دیوید بکهام و معروفیت او را با برند برایتلینگ ربط میدهیم.
تبلیغات محیطی و زبان دیدنی بدن؛
زبان بدن در واقع دربرگیرنده تمام علائم و اشارات غیرکلامی در تبلیغ است. تبلیغکنندگان و بازاریابان از تکنیکهای زبان بدن در معرفی و ترویج محصول یا برند استفاده میکنند. بهعنوان مثال به تبلیغ زیر نگاه کنید که چطور مدلها با استفاده از ژستهای قدرتمند، حس اعتماد و اطمینان را القاء می کنند.
استفاده موزون و ماهرانه از ژستها، طرز ایستادن و قرارگیری بدن، حالات چهره و حرکات بدن و چهره میتواند به خرید محصول توسط بینندگان و پیشبرد برند کمک کند.
تبلیغات محیطی و چینش خوش ترکیببندی؛
این تکنیک خاص به ترتیب و نحوه قرارگیری عناصر بصری در یک کار هنری خاص اشاره دارد. به زبان ساده ترکیببندی، نحوه کلی قرارگیری و ترتیب عناصر در یک تبلیغ محیطی را دربر میگیرد.
به عنوان مثال، تبلیغ بالا از فضای منفی (negative space) و تقارن برای خلق شکل یک جام استفاده کرده است. هر عنصری که استفاده میشود و هر عنصری که حذف میشود، تعمداً با توجه به ارتباطش با سایر عناصر در یک مکان خاص قرار داده میشود.
تبلیغات محیطی و قانون طلایی یک سوم؛
قانون یک سوم یکی از تکنیکهای پایه در ترکیببندی است که با تقسیمبندی تصویر به صورت عمودی و افقی با استفاده از یک شبکه فرضی همانند زیر پیادهسازی میشود.
طبق این تکنیک، عناصر مهم باید در محل تقاطع این خطوط عمودی و افقی قرار گیرند.
تبلیغات محیطی و نقش مستقیم بردار؛
این تکنیک به مسیری که چشمها در هنگام نگاه کردن به یک تبلیغ محیطی دنبال میکنند، اشاره دارد. طراحان عمداً مسیر نگاه و خواندن ما را با استفاده از بردارها تغییر میدهند. به عنوان مثال، اگر تمامی اشیاء موجود در تصویر بلند، دراز و ایستاده هستند چشمان ما این بردارهای مستقیم را تا بالای قاب تصویر دنبال میکنند. خطوط برداری، چشمان ما را به سمت مهمترین اطلاعات در تبلیغ معطوف میکنند.
بردارها اغلب در کمپینهای تبلیغاتی به شکل تیزرهای تبلیغاتی، بیلبوردها و تبلیغات اینترنتی دیده میشوند و برخی تبلیغات ممکن است بر اساس همین بردارها خلق شوند و در سایر تبلیغات این تکنیک استفاده نشود. استفاده از تصاویر برداری در تبلیغات در رسانهها بستگی به موضوع تبلیغ، محصول، تصویر، جهت و نگاه کلی و کمپین تبلیغاتی دارد.
تبلیغات محیطی و شکار کانونهای توجه؛
بسیاری از تبلیغکنندگان بهجای استفاده از چند نقطه مهم که با هم در جلب توجه بیننده رقابت میکنند از تکنیک ایجاد یک نقطه کانونی منفرد و چشمنواز استفاده میکنند.
نقاط کانونی برای تأکید روی مهمترین بخش یک طرح استفاده میشوند. این نقاط با استفاده از رنگها یا اشکال متضاد و یا استفاده از فضای سفید ایجاد میشوند. یک طرح موفق طرحی است که از یک نقطه کانونی قوی و همچنین خطوط جهتدار، برای هدایت نگاه بینندگان به مهمترین عنصر طرح استفاده میکنند.
تبیلغات محیطی و هنر نمادسازی؛
نمادسازی برای معرفی یک برند، یک شرکت، یک یا چند ایده یا ترکیبی از آنها استفاده میشود. با بهکارگیری نمادسازی، تبلیغکنندگان قادرند معنا و پیام عمیقتری را به قدرت فروش محصول مرتبط سازند.
به عنوان مثال، کریستالها، جواهر یا الماسها اغلب ارتباط نزدیکی با آب دارند. چراکه هر دو نشاندهنده شفافیت و خلوص هستند. برخی از نمادهای دیگر عبارتند از یک جاده بیانتها که نمادی از آزادی و ماجراجویی است؛ شیر که نمادی از قدرت، برتری و پادشاهی و شکوه است. رنگها نیز میتوانند برای نمادسازی احساسات مورد استفاده قرار گیرند: قرمز نمادی از عشق و احساسات؛ سبز نمادی از زندگی و سلامتی؛ سیاه نمادی از شهوت و فریبندگی است.
استفاده از تکنیکهای فوق در تبلیغات محیطی میتواند تأثیرگذاری تبلیغات روی مخاطبان را افزایش دهد، در افزایش فروش محصول یا برند تأثیر داشته باشد و سبک زندگی مخاطبان را تغییر دهد.
منبع وبسایت visme.co ؛