۱۳ قانون طلایی نوآوری برای مدیران پیشگام؛ (قسمت اول)
در هر کجا از عدد 13 و عبارتهای جبری که حاصلشان به این عدد کم طرفدار فراری باشید، باید در حوزهی نوآوری و مدیریت قدر این عدد بیخطر را بدانید چرا که موشکافی کردار و گفتار مدیران چندین و چند برند معتبر نشان داده است که نوآوری هم 13 قاعدهی طلایی دارد که اگر سرلوحهی کسب و کارتان باشند، شما هم ایدهپرداز و پیشگام نام خواهید گرفت.
در نوآوری پیچش مو را هم ببینید.
هر جا که سخن از نوآوری است نام شرکت اپل میدرخشد، پس اولین قاعدهی نوآوری را با شرکت اپل شروع میکنیم، برخلاف باور رایج که خواب و خوراک اپلیها همیشه سودهای فصلی و گزارشات سهامشان است، آنچه بیشتر از کسب درآمد فکر و ذکر اپلیها را به خود مشغول کرده است، آیندهنگری است، در واقع مدیران اپل عقیده دارند که درآمدهای کوتاه مدت نمیتوانند هیچوقت به اندازهی محصولاتی که قرار است به نیازهای آیندگان پاسخ دهند برایشان سود و شهرت به ارمغان بیاورند. این آیندهنگری سبب شده است تا سرعت همواره نقش مکمل پیشرو بودن را برای اپلیها بازی کند و به اول بودن و اول ماندن این شرکت در جهان فناوری کمک کند.
برخی از ما تصور میکنیم سرعت شرط لازم و کافی هر استارتآپی است و کسب و کاری موفق است که همیشه در عرضه خدمات و محصولاتش به بازار مقام نخست را داشته باشد، نکتهی جالب اینکه شرکتی مانند اپل نیز که یگانگی را به قسمتی از هویت برند خود تبدیل کرده است، هم ارزش چندانی برای سرعت خشک و خالی قائل نیستند. در واقع اپل عقیده دارد که سرعت بدون وجود صبر راه به جایی نمیبرد، صبر برای تولید محصولی که تا زمان بهترین شدن، محال است رنگ ویترین مغازهها را به خود ببیند.
برای نوآوری،آیندهنگری را سرلوحهی کارهایتان قرار دهید.
با اینکه در سال جاری مانند سالهای گذشته همچنان برند اپل در نوآوری به خوبی میدرخشد، اما شرکتی چند میلیارد دلاری مانند فیسبوک در ماههای اخیر حرف خاصی برای نودوستان نداشتهاند و بیشتر از آنکه گامی به جلو بردارند سرجایشان درجا زدهاند و دور خود چرخیدهاند. یکی از دلایل این مسأله بحثی است که با عنوان تبلیغات دروغین شروع شده است و به دلیل ماهیت اجتماعی فیسبوک دامان این شبکهی اجتماعی را آلوده کرده است.
در این وضعیت بحرانی از برند انتظار میرود تا دست پیش را بگیرد و از پس افتادن برندش در انظار عمومی جلوگیری کند، اما متأسفانه برندسازان فیسبوک، کار در خور اعتنایی در این زمینه انجام ندادهاند و هنوز در جمعآوری آبروی بر زمین ریخته موفق نبودهاند.
ماجرای فیسبوک این نکته کلیدی را به ما یادآوری میکند که کسب و کارهای امروز نمیتوانند به این سادگیها از پیامدهای خواسته یا ناخواستهی نوآوریهایی که خلق میکنند در امان بمانند. پس لازم است برای این قبیل پیامدها نیز نسخهای شفابخش در دست داشته باشند. چرا که ندیدن و انکار کردن دلیل بر نبودن نمیشود.
نوآوری غیر از خلق تازهها، پیامدهایی نیز دارد که همیشه مثبت هم نیستند، پس برندی موفق خواهد بود که برای این منفیسازیهای نوآوریها نیز برنامه داشته باشد.
[…] کشته میشوند، امپراطوری بنا کند که بتوان با اتکا به قوانین طلایی برندینگ هر جنبندهای که در دنیای وارکرفت حضور دارد را کالا کرد […]
[…] سالها بسیاری از نویسندگان و طراحان با پیروی از این قانون طلایی موفق شدهاند تا به یادماندنیترین و […]